شور

پایگاه اطلاع رسانی ذاکر الزینب (سلام الله علیها) سید جلال میرعسگری

شور

پایگاه اطلاع رسانی ذاکر الزینب (سلام الله علیها) سید جلال میرعسگری

ارباب من!
تقصیر تو شد اگر گرفتار شدم
قلاده به گردن نزدی هار شدم

      جهت مشاهده به ادامه مطلب رجوع بفرمایید. 


   یا باقر العلوم (ع)

روزی که بادهای مخالف امان نداد

هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد

 

خورشید بود و سایه‌ی شوم غبارها

خورشید بود همسفر نیزه دارها

 

دیدی به روی نیزه سر آفتاب را

دیدی گلوی پرپر طفل رباب را

 

دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود

تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود

 

در موج خیز شیون و ناله دویده ای

تا شام پا به پای سه ساله دویده ای

 

گل زخمهای سلسله یادت نمی رود

هرگز غروب قافله یادت نمی رود

 

هم ناله با صحیفه‌ی ماتم گریستی

یک عمر پا به پای محرم گریستی

(یوسف رحیمی)
...............
   یا باقر العلوم (ع)

غروبِ قافله یادت نمیرفت

صدای هلهله یادت نمیرفت

گلو و چشم و قلبت سوخت عمری

سه تیر ِ حرمله یادت نمیرفت

(یوسف رحیمی)
............
امام باقر(ع)-شهادت


خـــاطراتش قشــنگ و زیبا بود

عطر سیب و اقاقیا می داد

روزهای خوشش دگرگون شد

گـــذرش تــا بـه کـــربلا افتــاد

 

داغ هفــتــاد و دو شقایق را 

بر سرشانه های خود حس کرد

رنج زنجیر و درد سـلسله را

بر مچ دست و پای خود حس کرد

 

روی آییـنه ی غــرور دلش 

زیر بــاران سنگ چین افتاد

دید خورشید را که چنـدین بـار

از سـر نیــزه بر زمین افتـاد

 

گـریه های رقیه را می دید 

کــوه فریـاد در گلویش بود 

محمل باز عمـه پشتِ سرش 

ســر عبــاس روبـرویش بود 

 

دید از زیــر نیــزه ی جدش

بر زمین، قطره قطره خون می ریخت

دیــد در کــوفه دشمن نــامرد

سر او را به شاخه ای آویخت

 

کودکان چموش سنگ بدست

پـای ناقه به جــانش افتادند

مردمان حرامـزادۀ شام

خـارجی زاده اش لقب دادند

 

از سـر بام خـاک و خاکـستر

نقل سر بود و؛ فرش راهش بود

چشم ناپاک شهر را می دیـد

غــم نـاموس در نگاهش بـود

 

غیـــرتش را بــه جـوش آوردند  

نیزه داران مستِ سکه پرست

چــهره ی ســرخ عمـــه را تا دید 

مثـل عباس چـشم خـود را بست
وحید قاسمی
..........


دلی شکسته وچشمی زگریه،تردارم

گشوده ام پر اگر نیت سفر دارم

اگرچه ماه محرم خزان شدم اما

همیشه چند دهه روضه در صفردارم

همه زمرگ پدر ارث می برند ومن

بساط گریه ام ارثی ست کز پدر دارم

هشام!زخم دلم که برای حالا نیست

من از غروب دهم زخم بر جگر دارم

زمانه دست زقلب شکسته ام بردار

من از بریدن رأسش خودم خبر دارم

به یاد ساقی لب تشنه امام شهید

میان قاب دلم عکسی از قمر دارم

اگرچه قصه من مال سالها پیش است

همیشه یک سر برنیزه در نظر دارم

غروب کرببلا زخمهای سختی داشت

ولی زشام بلا زخم بیشتر دارم!

از اینکه بودم واصغر زنیزه می افتاد

غرور له شده و آه شعله ور دارم

دلم گرفته از اینکه نشد درآن ایام

زروی دست رقیه طناب بردارم

مهدی نظری
.............
موّاج می شویم و به دریا نمی رسیم

پرواز می شویم و به بالا نمی رسیم

 

این بالها شبیه وبالند، ابترند

وقتی به سیر عالم معنا نمی رسیم

 

این چشمهای خیس و تهی دست شاهدند

بی تو به جلوه زار تماشا نمی رسیم

 

تا بی کرانه های حضور خدائی ات

پر می کشیم روز و شب اما نمی رسیم

 

باشد اگر تمام جهان زیر پایمان

حتی به خاک پای تو آقا نمی رسیم

 

این حرفها نشانه‌ی تقصیر فهم ماست

حیران شدن میان صفات تو سهم ماست

 

دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری!

از مرز عقلهای زمینی فراتری

 

ای بی کرانه! لا یتناهی است وصف تو

آئینه‌ی صفات الهی است وصف تو

 

مبهوت جلوه های جلالت کمیت ها

کی می رسد به درک کمال تو بیت ها

 

ای باشکوه از تو سرودن سعادت است

این شعرها بهانه‌ی عرض ارادت است

 

هفت آسمان به درک حضورت نمی رسد

خورشید تا کرانه‌ی نورت نمی رسد

 

محراب را که عرصه‌ی معراج می کنی

جبریل هم به گرد عبورت نمی رسد

 

چشم مدینه مات سلوک دمادمت

بوی بهشت می وزد از خاک مقدمت

 

محو خودت تمام سماوات می کنی

از بسکه عاشقانه مناجات می کنی

 

آقا کلیم طور تمنا شدیم و بعد

دلتنگ چشمهای مسیحا شدیم و بعد

 

مثل نسیم در به در کوچه ها شدیم

با چهره‌ی محمدی ات آشنا شدیم

 

ای مظهر فضائل پیغمبر خدا

آئینه‌ی شمایل پیغمبر خدا

 

شایسته‌ی سلام و تحیّات احمدی

احیا کننده‌ی کلمات محمدی

 

نور علی و فاطمه در تار و پود توست

شور حسین و حلم حسن در وجود توست

 

قرآن همیشه آینه‌ی تو انیس توست

تفسیر بی کران معانی حدیث توست

 

قلبش هزار چشمه‌ی نور و معارف است

هر کس به آیه ای ز مقام تو عارف است

 

روشن ترین ادلّه‌ی علمی است سیره ات

وقتی که حجّتند به عالم عشیره ات

 

هر کس که تا حضور تو راهی نمی شود

علمش به جز زیان و تباهی نمی شود

 

هر قطره که به محضر دریا نمی رسد

سر چشمه‌ی علوم الهی نمی شود

 

بی بهره است از تو و انفاس قدسی ات

اندیشه ای که لا یتناهی نمی شود

 

جابر شدن زراره شدن با نگاه توست

آقای من اگر تو نخواهی نمی شود

 

کون و مکان اداره شود با اراده ات

عالم دخیل بسته به نعلین ساده ات

 

فردوس دل اسیر خیال تو می شود

آئینه محو حسن جمال تو می شود

 

دریاب با نگاه رحیمت دل مرا

وقتی که بی قرار وصال تو می شود

 

یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا

تا بی کرانی ملکوتت ببر مرا

 

سائل کنار ساحل لطفت چگونه است

دستان با سخاوت دریا نمونه است

 

من را که مبتلای خودت می کنی بس است

اصلاً مرا گدای خودت می کنی بس است

 

قلب مرا ز بند تعلق رها و بعد

دلبسته‌ی خدای خودت می کنی بس است

 

در خلوت نماز شبت مثل فاطمه

شایسته‌ی دعای خودت می کنی بس است

 

شبهای جمعه سمت مدینه که می بری

دلتنگ کربلای خودت می کنی بس است

 

امشب برای ما دو سه خط از سفر بگو

از کاروان خسته و چشمان تر بگو

 

روزی که بادهای مخالف امان نداد

هفت آسمان به قافله ای سایه بان نداد

 

خورشید بود و سایه‌ی شوم غبارها

خورشید بود همسفر نیزه دارها

 

دیدی به روی نیزه سر آفتاب را

دیدی گلوی پرپر طفل رباب را

 

دیدی عمود با سر سقا چه کرده بود

تیر سه شعبه با دل مولا چه کرده بود

 

در موج خیز شیون و ناله دویده ای

تا شام پا به پای سه ساله دویده ای

 

گلزخمهای سلسله یادت نمی رود

هرگز غروب قافله یادت نمی رود

 

هم ناله با صحیفه‌ی ماتم گریستی

یک عمر پا به پای محرم گریستی
یوسف رحیمی
............
بس که میان اهل مدینه زبان زدی

ماندم حسینی یا حسنی یا محمدی

یابن علی چندم این خانواده ای

یا نه علی عالی اعلای سرمدی ؟؟

بالای عرش حضرت حق جایگاه توست

به به چه رتبه ای و مقامی چه مسندی

از مادرت کرم به شما ارث میرسد

بعد از کریم شهر پیمبر سرامدی

هرکس که روزی اش شده پابوسی شما

گفته عجب حریم و ضریحی چه مرقدی...

بی سایه بان - غریب خدا - غصه ای نخور

یک روز میرسد بزنیم سقف گنبدی...

از کودکی برای حسین سینه میزدم

از کودکی برای حسین سینه میزدی

 

پیر بزرگ شیعه ای و مقتدای ما

ای شاهد همیشگی روضه های ما

 

گرد و غبار راه توام می تکانی ام ؟

نه... باخودت مرا به خدا می رسانی ام

از ابتدای خلقت ام آقای من شدی

صبح و مسا شاکر این مهربانی ام

وقتی که دور میشوم از تو زمینی ام

وقتی که با توام بخدا اسمانی ام

در راه تو فنا شدن ام عشق بازی است 

آقا فدای تو همه ی زندگانی ام

آقای خوب من پدر و مادرم فدات

آقای خوب من به فدایت جوانی ام

داری میان روضه ی خود می کُشی مرا

داری مرا به کرببلا می کِشانی ام

 

آماده ام حضرت آقای روضه خوان

امشب بیا برای دلم روضه ای بخوان

 

از تشنگی بی حد لب تشنه ها بگو

از لحظه های بی کسی بچه ها بگو

ای ناخدای کشتی طوفان غصه - از

کشتی شکست خورده ی کرببلا بگو

از ضجه های عمه ی سادات روی تل

از تیر و تیغ و دشنه و سرنیزه ها بگو

از لحظه ی شلوغی گودال قتلگاه

از هوش رفت حضرت خیرالنسا بگو

از لحظه ی غروب و هجوم حرامیان

از شمر و زجر و حرمله ی بی حیا بگو

از کفن و دفن جد غریبت بگو به ما

از پاره پاره پیکر و چند بوریا بگو

ای پابه پای دختر آقای کربلا

از کوچه ی یهودی شام بلا بگو

 
`پای برهنه کوچه و بازار رفته ای

آقا بگو که مجلس اغیار رفته ای
علیرضا خاکساری
...........
شکی ام رفت و وصل دریا شد

سردی ام رفت و فصل گرما شد

 

فارغم از خودم خدا را شکر

آسمانی شدم خدا را شکر

 

آمدی و دلم نجات گرفت

باز هم مرده ای حیات گرفت

 

ای حیات مجدّد دنیا

دومین یا محمّد دنیا

 

یا من ارجوی آستان لبم

پنجمین رکعت نماز شبم

 

ای که تنها خدا شناخت تو را

مثل بیت الحرام ساخت تو را

 

قافیه های بیت ما تنگ است

در مقامت کُمیت هم لنگ است

 

ای نسیم پر از بهار حسین

حسنی زاده تبار حسین

 

قبله مردم مدینه تویی

حسن دوم مدینه تویی

 

ای ظهور پیمبر اکرم

حاصل وصلت دعا و کرم

 

مادرت دختر کریم خدا

پدرت حضرت کلیم خدا

 

وسط هفته ها برای منی

التماس سه شنبه های منی

 

سر شب فکر نور تو بودم

فکر شب های طور تو بودم

 

خواب سجادهٔ تو را دیدم

صبح دیدم کنار خورشیدم

 

ای نماز پر از قنوت حسن

حاصل چلهٔ سکوت حسن

 

تو تولای دفترم هستی

قسم نون والقلم هستی

 

تکیه بر بال جبرئیل زدی

مزرعه داشتی و بیل زدی

 

بهترین میوهٔ تو ایمان بود

گندم کال تو پر از نان بود

 

بی تو این حوزه ها کمال نداشت

میوه ای غیر سیب کال نداشت

 

وقت آن است اجتهاد کنی

بی سوادیم را سواد کنی

 

وقت آن است منبری بزنی

حرف یک حرف بهتری بزنی

 

عِلم را باز هم شکاف دهی

در کلاست مرا طواف دهی

 

اگر علم تو را حساب کنند

زندگی تو را کتاب کنند

 

علم و اخلاق می شود با هم

آدمی می کند بنی آدم

×××

پر جبریل زیر پای تو بود

گردن آویز بچه های تو بود

 

میوهٔ بهتر از رطب سیب است

باعث التیام تب سیب است

 

فاطمه سیب جنت الاعلاست

پس شفای تب تو یا زهراست

 

چه کسی گفته بی مزاری تو

یا چراغ حرم نداری تو

 

قبر تو بارگاه توحید است

شمع بالاسر تو خورشید است

 

چه کسی گفته سایبانت نیست

صحن در صحن آسمانت نیست

 

عرش که آسمان نمی خواهد

نور که سایبان نمی خواهد

 

تو خودت سایبان دنیایی

بهترین آسمان دنیایی

×××

مردی از خانوادهٔ خورشید

امتدادِ غمِ امامِ شهید

 

انعکاس صدای عاشوراست

روضه های غروب های مناست

 

مرد سجاده، مرد نافله ها

مرد شب زنده دار قافله ها

 

مردی از جنس آیه تطهیر

خستگی های بردن زنجیر

 

هم سفر با ستارهٔ غم هاست

«کربلا زاده ی» محرّم هاست

 

هم نژاد امام بی کفنان

دومین مرد کاروان زنان

 

راه طی کردهٔ بیابان ها

قدم زخمی مغیلان ها

 

یاد خون طپندهٔ گودال

خنده های زنندهٔ گودال

×××

زخم بال و پر کبوترها

پا به پای اسارت سرها

 

بغض غمگین عصر عاشورا

گریه پشت پای معجرها

 

غیرت دست بسته محمل

شاهد التماس دخترها

 

کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا

هم رکاب صدای حنجرها

×××

برگ سبزی ست با نشانهٔ سرخ

کودک زیر تازیانهٔ سرخ

 

طفل رفته، خمیده برگشته

باغ گل رفته، چیده برگشته

 

آفتاب کمی غروب شده ست

گل یاس بنفشه کوب شده ست

 

آشنای صدای سلسله هاست

سوزش ناگهان آبله هاست

 

او که آیینهٔ محرّم بود

گریه هایش به رنگ ماتم بود

 

از ستاره گرفته تا شبنم

از بنفشه گرفته تا مریم

 

همه محو صدای او هستند

پای مرثیه های او هستند

علی اکبر لطیفیان
...........

با تشکر از وبلاگ های کاروان دل.اشک دل.یا حبیب الباکین.حسینیه.من غلام قمرم و استاد لطیفیان

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۲۰
عبد الحسین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
&lt;!--Traffic Exchange persianrank.ir --&gt; &lt;iframe src="http://persianrank.ir/srank.php?usrid=94837" width=0 height=0 style="hidden" frameborder=0 marginheight=0 marginwidth=0 scrolling=no &gt;&lt;/iframe&gt; &lt;!--Traffic Exchange persianrank.ir --&gt;