شور

پایگاه اطلاع رسانی ذاکر الزینب (سلام الله علیها) سید جلال میرعسگری

شور

پایگاه اطلاع رسانی ذاکر الزینب (سلام الله علیها) سید جلال میرعسگری

ارباب من!
تقصیر تو شد اگر گرفتار شدم
قلاده به گردن نزدی هار شدم


برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب بروید.

یا صاحب الزمان(عج)

چشمم اگر چه خشک ولی مبتلای توست

اشکی بده که نذر تو و گریه هایِ توست

قربانِ چشم ِسرخ ِ شما، میکُشی مرا

باران گرفته است اگر های هایِ توست

شکر ِ خدا که قلبِ مرا کرده ای حرم

شکر ِ خدا که در دلِ من ردِ پای توست

ما گریه میکنیم که مارا دعا کنی

این روضه ها فدای تو، گرم از دعای توست

یک اربعین لباس عزا کرده ای به تن

یک اربعین ببین دلِ ما در هوایِ توست

 یک اربعین برای شما گریه کرده ام

آقا بیا که روضه ی ما هم برای توست

...........................
   یا صاحب الزمان(عج)

حالا بیا که آمدنت آرزوی ماست

بغض هزار جمعه میان گلوی ماست

شرمنده ­ایم اینهمه یادت نبوده ­ایم

عکست غروب جمعه فقط روبه ­روی ماست

ما فکر می­کنیم که او گم شده ولی

هر لحظه لحظه اوست که در جستجوی ماست

ماهِ مُحَرَمی که می ­آید کنار تو

مُحرم شدن به کرب وبلا آرزوی ماست

ما گریه می­کنیم که پاکیزه­تر شویم

اشک است در نماز که آب وضوی ماست

یا صاحب الزمان به خدا ذکر ما تویی

وقتی که "یاحسین" همه یِ های ­و ­هوی ماست

هر شب کنار روضه ی تو مست می­شویم

آب دو دیده یِ تو شراب سبوی ماست

ما سینه می زنیم که دل را تکان دهیم

نام تو در حسینیه ­ها گفتگوی ماست

سینه زدن برای علمدار واجب است

این دست و سینه روز جزا آبروی ماست

گفتی که زود میرسم آقا به سر زنان

هر جا به پا، عزای دو دست عموی ماست

"آقا دعای ما که به جایی نمی­رسد"

زینب میان ندبه یِ ما روضه گوی ماست

(مهدی رحماندوست)
...............
 یا داعی الله و ربانی آیاته

مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا

کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم

شاید قرار نیست مداوا کنی مرا

من آمدم که این گره ها وا شود همین

اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا

حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم

حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا

من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام

وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا

آقا برای تو نه ! برای خودم بد است

هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا

من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی

وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا

این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین

شاید غلام خانه زهرا کنی مرا

(علی اکبر لطیفیان)
............
   یا اباصالح

در کار ِ عشق دوری و هجران به ما رسید

یوسف که رفت غُصّه ی کنعان به ما رسید 

ما سال ها پای وصالت گریستیم

یعقوب وار دیده ی گریان به ما رسید

با زلفِ خویش زلفِ دلم را گِره بده

شاید هوای زلفِ پریشان به ما رسید

باید کویر میشدم و خشک میشدم

کردی دعا و این همه باران به ما رسید

یک لحظه چشم از دلِ بی تاب برندار

دور از تو غم، به سرعتِ طوفان به ما رسید

از ما همیشه دردسر ما به تو رسید

از تو همیشه رحمت و احسان به ما رسید

دل های ما کنار ِ شما آبرو گرفت

آقا  چقدر از کرَمَت نان به ما رسید

ما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولی

لطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسید

خوب است وقت روضه تو مارا خبر کنی

شاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسید

یکبار هم از نیابت ما کربلا برو

توفیق هرچه هست ز جانان به ما رسید

کار ِ تو و دعایِ تو و رحمتِ تو بود

حبِّ رقیه ای شدن آسان به ما رسید

..............
یا صاحب الزمان(عج)

قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت

حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت

تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟!!!

اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت...

ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود

در راهِ جمکران سر راهی ببینمت

یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه‌ای

در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت 

آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من

سرگرم میشوم به گناهی ببینمت

با این دلِ سیاه و تباهم چه دلخوشم

بر این خیالِ کهنه یِ واهی: ببینمت!

دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد

ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت

(محمد رسولی)

...............
    یا صاحب الزمان (عج)

هر چند پای گریه سبکبارتر شدیم

از اشکهای چشم تو بیمارتر شدیم

هر چند زیر بیرقتان سینه می زنیم

هر چند یاد داغ علمدار ، تر شدیم

ما را ببخش ، پای شما کم گذاشتیم

امسال آمدیم و گنهکارتر شدیم 

امسال هم که خرجی شبهای ما رسید

امسال هم دوباره بدهکارتر شدیم 

الطاف بی دریغ تو ما را جریح کرد

تقصیر ما نبود طلبکارتر شدیم 

دل نه ، میان سینه ی مان زینبه هست

معلوم شد چه شد که گرفتارتر شدیم

 ما را گره زدند به غمهای عمه ات

امشب برای کیست عزادارتر شدیم
..............
 یا صاحب الزمان(ع)

هزار شکر که از خونِ دل وضویی هست

لباس مشکی ما هست ، آبرویی هست

بیا حسین بگو تا که ما به سر بزنیم

میان شاه و گدا ، راه گفت و گویی هست

همیشه سنگ غمت را به سینه ام زده ام

خوشم برای شکستن ، مرا سبویی هست

دوباره چشم شما زخم می شود ، دیر است

مرا ببین ، که به چشمت هنوز سوئی هست

مرا برای محرم دوباره مُحْرِم کن

منای کرب بلا هست و آرزویی هست

مرا بکش به همان روضه های ناگفته

همیشه پیش شما روضه ی مگویی هست 

گمان کنم نرسم تا به شام عاشورا

فقط برای همین چند شب گلویی هست
.............
       یا صاحب الزمان (ع)

با نور خور سرشت مرا ناب ناب کن

من را برای نوکری ات انتخاب کن

هر چند بد حساب شدم ، بی وفا شدم

اما مرا ز گریه کنانت حساب کن

من را به حق مادرت ارباب رد مکن

امشب بیا به خاطر زهرا ثواب کن 

اول به دست خالی من یک نگاه ، بعد

درمانده را اگر دلت آمد جواب کن

در فتنه خیز غفلت و آفات و ابتلاء

قلبم ز دست می رود آخر ، شتاب کن

یک گوشه از تجلی خود را نشان بده

یک شب برای عاشق خود فتح باب کن

در آتش فراق حریم الهی ات

این قلب بی‌شکیب مرا کم عذاب کن

من را ببر به جنة الاحرار کربلا

با مسلم و حبیب و وهب هم رکاب کن

ما تشنه ی بصیرت عباس گونه ایم

در قلب های سینه زنان انقلاب کن

شیب الخضیب فاطمه ، من کشته ی توام

این چهره را ز خون گلویم خضاب کن
............
         یا بقیة الله

خاصیت نگاه تو ما را خراب کرد

این آفتاب، غوره یِ ما را شراب کرد

آدم که گریه را پدرانه به ارث داد

یادش به خیر باد که کار ِصواب کرد

اندازه یِ حساب شده باده می خورد

هر کس که رفت و آمد خود را حساب کرد

ترسیدم اینکه یار جوابم کند ولی

دیدم کریم بود و مرا مستجاب کرد

روی سپید اوست چراغ هدایتی

پیری که عشقبازی خود در شباب کرد

دیگر دلی نمانده که دلبر بخوانمت

هجرانِ روی تو دل ما را مذاب کرد

گریه امان دیدن روی تو را نداد

این آب را جمال تو بر خود حجاب کرد

جاری کن از دو دیده فراتی که غیر از این

باید طهارتی ز رخ آفتاب کرد

پاسخ بده به جای من از لابلای خلق

وقتی خدا به روز جزایم خطاب کرد

تا من،منم،ضمیر تو پیدا نمی شود

باید برای دیدن تو انقلاب کرد

(محمد سهرابی)

...............
         یا صاحب الزمان

از غم ِ هجر دلم شوق گریبان دارد

دل هجران زده آیا سر و سامان دارد؟

نه فقط در غم ِ دلبر دلِ من میسوزد

هرطرف مینگرم عاشق حیران دارد

چند سال است که من منتظرم برگردی

ای مسافر! سفر هجر تو پایان دارد؟!

گر که یوسف نکند میل به دیدار وطن

دلِ یعقوب به برگشتنش ایمان دارد

کرم توست که ما را بخری ورنه گدا

چه متاعی جهت عرضه به سلطان دارد

هرچه گفتیم ، کمی از غمتان هم نشده

کربلایت چقدر رنج فراوان دارد

شب و روز تو شده گریه به غمهایِ حسین

چشمهایت خبر از سینه ی سوزان دارد

عالم از گفتن یک نام دگرگون شده است

چه سروشی است که این ذکر حسین جان دارد

............................

با تشکر از وبلاگ من غلام قمرم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۰۴
عبد الحسین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
&lt;!--Traffic Exchange persianrank.ir --&gt; &lt;iframe src="http://persianrank.ir/srank.php?usrid=94837" width=0 height=0 style="hidden" frameborder=0 marginheight=0 marginwidth=0 scrolling=no &gt;&lt;/iframe&gt; &lt;!--Traffic Exchange persianrank.ir --&gt;