شور

پایگاه اطلاع رسانی ذاکر الزینب (سلام الله علیها) سید جلال میرعسگری

شور

پایگاه اطلاع رسانی ذاکر الزینب (سلام الله علیها) سید جلال میرعسگری

ارباب من!
تقصیر تو شد اگر گرفتار شدم
قلاده به گردن نزدی هار شدم

مجموعه اشعار مناجات با امام حسین علیه السلام

يكشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۱۴ ب.ظ

برای مشاهده ی اشعار به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید.

یا مظلوم

عشق را در سحر نگاه کنید

ذکر ِ خود را اِله اِله کنید 

گاه تصویر ِ ماه در چاه است

دلِ ما را محیطِ ماه کنید

عاشقان را بنا نبود اصلاً

این همه سال زابراه کنید

سر ِ عاشق شدن فلک شده ام

نکند مثل من گناه کنید 

اگر عاشق شدید یک روزی

بنشینید و آه آه کنید

عاشقان را بعید میدانم

بتوانید سر به راه کنید

هیچ دنبال عاشقی نروید

حال و روز ِ مرا نگاه کنید 

برده آورده اند تا بخرند

سر و رویِ مرا سیاه کنید

اشتباهاً مرا پذیرفتند

پس بیایید اشتباه کنید

بنویسید خویش را سائل

بعد از آن کار ِ پادشاه کنید

بدنم را شبی که من مُردم

لحظه ای رو به قتلگاه کنید

کفنم را در آورید و سپس

گریه بر بوریای شاه کنید

در دهانم همین که تربت رفت

بنشینید و آه آه کنید

شب بی گریه من نمیخواهم

بعدِ مُردن کفن نمیخواهم

(علی اکبر لطیفیان)
.............
  کریم ابن الکریم

بیشتر از حدِّ انتظار ِ فقیر است

آنچه که در بین ِ کوله بار ِ فقیر است

پیش ِ تو افتادنم مقام ِ بلندی است

گاه زمین خوردن اعتبار ِ فقیر است

داد زدم خانه یِ تو را بشِناسم

روزیِ یک شهر در هوار ِ فقیر است

خیر ببیند خودش و ایل و تبارش

هر که به دنبالِ کار و بار ِ فقیر است 

بین ِ کرم خانه جایِ اهل کرم نیست

بیشتر ِ وقتها کنار ِ فقیر است

گریه یِ من باز کرد قفل ِ کرم را

ریخت و پاش ِ کریم کار ِ فقیر است

بیشتر از التماس کردنِ سائل

سفره یِ تو چشم انتظار ِ فقیر است

پشتِ در ِ خانه ات مُعَطّلِمان کن

آبرویِ رفته اعتبار ِ فقیر است

اهل ِکرم هر کجایِ شهر که باشند

هر شب جمعه سر ِ مزار ِ فقیر است

(علی اکبر لطیفیان)

.............
  بأبی أنت و اُمّی یا اباعبدالله

وقتی قلم ز شوق تو آب از سرش گذشت

در راهِ از تو دم زدن از جوهرش گذشت

پروانه گفت آتش ِ دل را به جان خرم

شاید که یار از روی خاکسترش گذشت 

بار ِ تمام زندگی اش بسته میشود

هرکس به یک بهانه اگر از درش گذشت

بخت دلش بلند به عالم اگر کسی

در راهِ دوست از پدر و مادرش گذشت 

عمری به جز گناه از این نوکرش ندید

اما حسین از بدیِ نوکرش گذشت

.........
          و نعم الاَمیر...

آشنا تا نور تو در ظلمت آبادم رسید

چون نسیمی بود در آتش به امدادم رسید

بانگ تنهایی زدم در انزوای دردِ خویش

تا شنید از غربتم آمد به فریادم رسید

گفته بود آقا ! زمین خوردی به دادت میرسم

هر قدر ، هر لحظه ، هر جا دید افتادم رسید

هفت پشتم در هراس ِ روز محشر غُصه داشت

یا حسینی گفتم و خیرش به اجدادم رسید

در معاصی غرق بودم او مرا بیرون کشید

گریه های روضه اش از باب ارشادم رسید

(کرامت نعمت زاده)
............
وقتی که ذات حق دم و شور و نوا گرفت

با ذکر یا حسین گل ادم جلا گرفت

وقتی خدا خودش می و میخانه افرید

این رمز مستی از پسر مرتضی گرفت 

ان فطرس ملک چو که بی بال گشته بود

از خاک بستر و کف پایت شفا گرفت 

حاتم اگر که حاتم طایی بگشته است

خود کاسه لیس توست اگر که بها گرفت

سائل به خانه ات چو رسد شاه می رود

این هم نتیجه ای که گدای شما گرفت 

هر دم مریض عشق تو هستیم یا حسین

با درد عشق توست که این دل صفا گرفت

اصلا ملاک ادمیت هم ز عشق توست

بیچاره انکه غیر شما مقتدا گرفت 

مادر مرا بزاده برای غلامیت

زهراست در این راه که دست مرا گرفت 

زهرا شفاعتش که به هر کس نمیرسد

جز انکه هیئتی شد و رنگ عزا گرفت

(چاوش اکبری)

.............
   امیری حسینٌ و نعم الامیر

بویِ فراق میدهد این گریه هایِ من

ماتم گرفته شالِ سیاه عزای من

شرمنده ام که از غم زینب نمرده ام

آقا ببخش درگذر از این خطای من

با زعفران شهر خراسان نمی شود...

...رنگی دهی امام زمان بر حنای من؟

از بس که پای طشت طلا گریه کرده ام

چیزی نمانده مثل شما از صدای من

با نوحه های این دهه ی آخر صفر

شب ها چقدر سینه زدی پا به پای من

ای خوش حساب مزد مرا زودتر بده

بعد از دو ماه چه شد کربلای من؟!

سر زنده ام به عشق حسن، خضر ِ گریه ام

این چشم خیس،چشمه ی آب بقای من

من غُصه ی بهشت خدا را نمیخورم

جایی گرفته حضرت زهرا برای من

(وحید قاسمی)

..........
       یا حسین(ع)

با همین سوز که دارم بنویسید حسین

هرکه پرسید ز یارم بنویسید حسین  

ثبت احوالِ من از ناحیه یِ ارباب است

همه ی ایل و تبارم بنویسید حسین

خانه ی آخرتم هست قدمگاه حبیب

بر سر سنگ مزارم بنویسید حسین 

هرکه پرسید چه دارم دگر از دار جهان

همه یِ دار و ندارم بنویسید حسین

هیچ شعری ننویسید به روی کفنم

با گِل ِ تربتِ یارم بنویسید حسین 

من دلم را ز شکیبایی زینب دارم

همه یِ صبر و قرارم بنویسید حسین 

تا نپرسند ز من هیچ سؤال آن دو ملک

به رویِ سینه ی زارم بنویسید حسین 

گلشن و باغ و بهشتم بخدا روضه ی اوست

همه یِ باغ و بهارم بنویسید حسین

....................
"هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله "

"هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله "

"تشنگان حرم خون خدا بسم الله "

"هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله "

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

ما همه در به در و غم زده و حیرانیم

ما همه عاشق و دلداده  و بی عنوانیم

سگ بی نام و نشان حرم سلطانیم

شب جمعه همگی سینه زنان میخوانیم

با دو صد سوز دل و چشم تر و ندبه و آه

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

ما غلامان غلامان حسینی هستیم

ما خمار می نابش شده وسرمستیم

همگی حلقه به گوشیم و سگ در بستیم

سر به دار ره صاحب علم بی دستیم

میسرایم به امیدی که علمدار سپاه...

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

ما که هر هفته برایش دو سه هیئت داریم

از طفولیت مان نور بصیرت داریم

دست در دست علمدار ولایت داریم

ما که بر لطمه و سینه زنی عادت داریم

مادرم کرده سفارش که بگو اول ماه

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

ما در این میکده از روز ازل سربازیم

دل و دین در ره سلطان وفا می بازیم

به سیاهی حسینیه مان می نازیم

همگی در دل خود کرببلا می سازیم

قَبرُهُ - إِلَی الأَبَد - فی قُلوبٍ مَن والاه

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

دلخوشیم گرد و غبار ره جانان هستیم

ریزه خواران سر سفره ی سلطان هستیم

خوش به حال دل ما که ز گدایان هستیم

مور سرگشته ی دربار سلیمان هستیم

نوکری اش به همه کرده عطا حشمت و جاه

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

ما نوه های ولایی اویس قرنیم

ساکن کرببلائیم و به دور از وطنیم

همگی گریه کن داغ شه بی کفنیم

به مصیبات حسین بن علی سینه زنیم

ذکر لبهای مجانین به هوای قتلگاه

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

یاد آن پیکر غرق خون و زیر و رو شده

یاد آن چکمه که سدّ نفس گلو شده

یاد سر نیزه که در دهان او فرو شده

یاد آن پیرهنی که با لگد رفو شده

رفقا دم بگیریم به یاد بوریای شاه

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

ألامان از شرر فتنه ی این دوران ها

ألامان از خطر دائمی طغیان ها

همچو سید حسن و باکری و چمران ها (1)

به فدای سر جانان بنماییم جان ها

تا نگاهی کند از دور بر این روی سیاه

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

زنده باد هرکه شبیه شهدا غیرتی است

مرده باد هرکه پی زور و زر و ذلتی است

بین سید علی و طایفه اش بیعتی است

خوش به حال من وتو رهبرمان هیئتی است

اولین زمزمه ی انجمن حزب الله

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله

نه فقط در دل خود شوری و شینی داریم

بلکه ما روحیه ی بدر و حنینی داریم

سربه داریم و فقط شور حسینی داریم

سربلندیم امامی چو خمینی داریم

 نه شعار من و تو حرف دل روح الله

بأبی أنت و أمی یا أباعبدالله
علیرضا خاکساری

..............

با تشکر از وبلاگ های من غلام قمرم و یا حبیب الباکین


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۶
عبد الحسین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
&lt;!--Traffic Exchange persianrank.ir --&gt; &lt;iframe src="http://persianrank.ir/srank.php?usrid=94837" width=0 height=0 style="hidden" frameborder=0 marginheight=0 marginwidth=0 scrolling=no &gt;&lt;/iframe&gt; &lt;!--Traffic Exchange persianrank.ir --&gt;