این انصار الحسین علیه السلام(2)؟
زهیر بن قین بجلی رحمة الله علیه
پیوستن زهیر بن قین به امام حسین علیه السّلام
مردى از بنى فزارة مىگوید: ما با زهیر بن قین بجلى بودیم، هنگامى که از مکه حرکت کرده بودیم همراه حسین [علیه السّلام] راه مىرفتیم، [ولى از اینکه با [حسین علیه السّلام] در یک منزل همنشین شویم بشدت پرهیز مىکردیم] به طورى که هیچ چیزى نزدمان مبغوضتر از این نبود که با حسین علیه السّلام در یک منزل فرود بیاییم. از این رو وقتى حسین [علیه السّلام] در حرکت بود زهیر جلو مىافتاد، [این روند ادامه داشت] تا اینکه در جایى فرود آمدیم که هیچ چارهاى جز منزل کردن در کنار [حسین علیه السّلام] نداشتهایم، لذا حسین [علیه السّلام] در گوشهاى و ما در گوشه دیگرى منزل کردیم، هنگامى که ما بر سر سفره غذا نشسته بودیم فرستاده حسین آمد، سلام کرد و داخل شد، گفت: زهیر بن قین؛ ابى عبد الله حسین بن على مرا پى شما فرستاده، تا نزد او بیایى، [ناگاه] همگى هر چه در دست داشتیم به زمین انداختیم [و میخکوب شدیم] گویى پرندهاى بر سرمان نشسته بود!دلهم بنت عمرو، همسر زهیر بن قین گفت: من به [زهیر] گفتم: پسر رسول الله دنبالت مىفرستد تو [سرباز مىزنى] نمىروى! سبحان الله! برو صحبتش را بشنو بعد برگرد.زهیر بن قین نزد [حضرت] آمد، ولى چیزى نگذشت که با چهرهاى بشّاش و درخشان بازگشت. و به همراهانش گفت: هر کس مىخواهد، دنبال من بیاید وگرنه این آخر همراهى و دیدار ما با یکدیگر است! لکن حدیثى را برایتان نقل کنم! ما در بلنجر [قفقاز] جنگ مىکردیم که خداوند پیروزى را نصیبمان کرد و غنایمى به دست آوردیم. سلمان باهلى گفت: آیا از پیروزىاى که خدا نصیبتان کرد و غنایمى که به دست آوردید شاد و خوشحال شدید؟گفتیم: بله، [سلمان] گفت: [روزى که] جوانان آل محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را یافتید از جنگ در رکابشان بیش از غنایمى که به دست آوردید مسرور و شادمان باشید. امّا من [زهیر]، شما را به خدا مىسپارم! بعد به همسرش گفت: تو را طلاق مىدهم نزد خانوادهات برو، دوست ندارم به واسطه من به شما چیزى جز خیر برسد.
ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى - سلیمانى، جواد، نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا / ترجمه وقعة الطفّ، 1جلد،ص99. مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى - قم، چاپ: دوم، 1380 ش
سخنی زیبا از زهیر در شب عاشورا در جواب برداشتن بیعت از طرف امام حسین علیه السلام
زهیر بن قین گفت: و الله دوست داشتم کشته مىشدم، سپس دوباره زنده شده
بعد کشته مىشدم، تا جائى که هزار بار اینچنین کشته مىشدم، تا خداوند بدین
وسیله، کشته شدن را از شما و جوانان أهل بیت شما دور مىگردانید!
هلالى، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، 2جلد، الهادى - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق.
خطبه زهیر بن قین در روز عاشورا در برابر لشگر کوفه
[آنگاه] زهیر بن قین بر اسبى که دمى پرمو داشت سوار شد و سر تا پا مسلح، بیرون آمد و گفت: اى مردم کوفه! شما را به عذاب خدا هشدار مىدهم. وظیفه مسلمان این است که خیر خواه برادر مسلمانش باشد. تا زمانى که بین ما و شما شمشیر حاکم نشود، با هم برادریم، دین واحد داشته، امت واحدى به حساب مىآئیم. لذا سزاوار پند و اندرز ما هستید ولى زمانى که شمشیر به میان آمد این ارتباط قطع مىشود، ما امّتى و شما امّتى دیگر خواهید شد.خداوند ما و شما را بوسیله فرزندان پیامبرش محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آزموده است، تا ببیند ما و شما با آنان چگونه معامله مىکنیم، ما شما را به یارى آنها و جدایى از این طغیانگر [عبید الله بن زیاد] دعوت مىکنیم، شما از آن دو [عبید الله و پدرش زیاد] در تمام دوران سلطنتشان غیر از بدى ندیدهاید [آنها] چشمهایتان را [از کاسه] بیرون مىآوردند، دستها و پاهایتان را مىبریدند، شما را شکنجه مىکردند و بر تنه درخت خرما مىآویختند، بزرگواران و قاریان قرآنتان مثل حجر بن عدى و یارانش، هانى بن عروة و امثالش را مىکشند.در این هنگام [سپاهیان دشمن] وى را دشنام دادند و از عبید الله بن زیاد شپاسگزارى کرده و برایش دعا نمودند، گفتند: بخدا قسم تا زمانى که دوست تو و همراهانش را به قتل نرسانیم یا وى را با یارانش در حال تسلیم نزد عبید الله نبریم دست بر نخواهیم داشت! [زهیر] گفت: بندگان خدا! فرزند فاطمه رضوان الله علیها به دوست داشتن و کمک سزاوارتر از پسر سمیّه است، «1» اگر یارانشان نمىکنید پناه بر خدا از اینکه آنهارا به قتل برسانید، این مرد [حسین علیه السّلام] را با پسر عمویش یزید بن معاویه آزاد بگذارید، [در کار او و یزید دخالت نکنید] قسم بجانم اگر حسین را هم به قتل نرسانید، یزید از شما راضى خواهد شد، و به همین اندازه که از او اطاعت کردید [و دست از یارى حسین بر داشتید و خود را براى جنگ با حسین آماده کرده اید] اکتفا خواهد نمود. [در این هنگام] شمر بن ذى الجوشن به طرف زهیر تیرى انداخت و گفت: ساکت باش، خدا صدایت را خفه کند. با کثرت کلامت ما را خسته کرده اى.زهیر [در پاسخش] گفت: اى پسر کسى که بر پاشنههاى پایش ادرار مىکرد! من با تو سخن نمىگویم. [بىتردید] تو یک حیوانى! بخدا قسم گمان نمىکنم دو آیه از کتاب خدا را بدرستى بدانى! عذاب سخت و خوارى و خفت روز قیامت بر تو بشارت باد! شمر گفت: خداوند تو و رفیقت [منظور حسین علیه السّلام] را همین الآن به قتل خواهد رساند! [زهیر] گفت: آیا مرا از مرگ مىترسانى! و الله مردن در کنار او [حسین علیه السّلام] نزد من از [حیات] جاودانه در کنار شما محبوبتر است.
آنگاه [زهیر] رو به مردم کرد و با صداى بلند گفت: بندگان خدا! این [مرد] بد اخلاق و تندخو و امثالش شما را در دینتان فریب ندهند، و الله شفاعت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلم شامل حال آنها که خون فرزندان و خاندان پیامبر را ریختهاند و کسانى را که به این خاندان یارى رسانده و از حریم آنها دفاع کردند را کشتهاند، نخواهد شد.[در این هنگام] مردى [زهیر] را صدا زد و گفت: أبا عبد الله به شما مىگوید: بیا، قسم بجانم همانگونه که مؤمن آل فرعون قوم خویش را نصیحت کرده و به خوبى از آنان دعوت نمود، شما [هم] آنها را نصیحت کرده و بخوبى از آنان دعوت نمودهاى، اگر نصیحت و ابلاغ، نفعى برساند!
ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى - سلیمانى، جواد، نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا / ترجمه وقعة الطفّ، 1جلد، ص153.مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمینى - قم، چاپ: دوم، 1380 ش.
رفتن به میدان و شهادت
زهیر بن قین براى کارزار قیام نمود و رجزى را خواند که مطلع آن این است:
1- انا زهیر و انا بن القین اذ ودکم بالسیف عن حسین
1- یعنى من زهیرم که پر قین میباشم و شما را بوسیله شمشیر از امام حسین دور میکنم 2- حقا که حسین یکى از دو سبط امت و از عترت نیکو و با تقوا و شایسته است 3- این رسول خدا است بدون دروغ. من شما را با شمشیر میزنم و هیچ عیبى نمىبینم. اى کاش جان من دو قسمت شده بود. محمّد بن ابو طالب میگوید:
زهیر قتال کرد تا تعداد یک صد و بیست نفر از دشمنان را کشت. سپس کثیر بن عبد اللَّه شعبى و مهاجر بن اوس تمیمى بر او حمله کردند و شهیدش نمودند. امام حسین فرمود: زهیر از پاى در آمد! زهیر از رحمت خدا دور مباد! خدا قاتل تو را لعنت کند. خدا آن افرادى را که بصورت بوزینه و خوک در آمد لعنت کند.چ
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - نجفی، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه [جلد 45 بحار الأنوار)،ص41.1جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: سوم، 1364 ش.