عمرو بن جنادة رحمة الله علیه
بعد از هلال بن نافع جوانى براى جهاد در راه خدا خروج کرد که پدرش در میدان کارزار شهید شده بود و مادرش همراهش بود. مادرش به وى گفت: اى پسرک عزیزم! برخیز و در جلو روى پسر پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله جهاد کن! هنگامى که قیام کرد امام حسین علیه السلام فرمود: این جوانى است که پدرش کشته شده، شاید مادرش راضى نباشد او خروج کند. آن جوان گفت: مادرم این دستور را بمن داده است آن جوان رجزى خواند که مطلع آن این است:
1- امیرى حسین و نعم الامیر سرور فؤاد البشیر النذیر
1- یعنى امیر من امام حسین است که خوب امیرى میباشد حسین سرور قلب پیغمبر خدا است که بشارت دهنده به بهشت و ترساننده از جهنم است 2- على و فاطمه پدر و مادر امام حسینند. آیا نظیر حسین کسى را دارید 3- حسین داراى طلعتى است مثل آفتاب درخشان و داراى پیشانى است نظیر ماه منیر.
سپس بقدرى جهاد کرد تا شهید شد و سرش را بریدند و بسوى لشکر امام حسین علیه السلام انداختند مادرش سر او را برداشت و گفت: اى پسر عزیزم احسنت! اى سرور قلب من! اى نور چشم من! آنگاه آن سر را بطرف لشکر ابن سعد انداخت. آن سر به مردى اصابت کرد و او را کشت. آن زن عمود خیمه وى را بر گرفت و در حالى به لشکر دشمن حمله کرد که این رجز را میخواند:
1- انا عجوز سیدى ضعیفة خاویة بالیة نحیفة
2- اضربکم بضربة عنیفة دون بنى فاطمة الشریفة
1- یعنى اى آقاى من! من پیرزنى ضعیف و خمیده و پوسیده و نحیف میباشم 2- من شما را بوسیله ضربتى سخت براى یارى کردن فرزندان فاطمه شریفه میزنم. در کتاب: مناقب مینویسد: بعد از آن جوان جنادة بن حارث انصارى براى مبارزه خروج نمود و این رجز را میخواند:
1- انا جناد و انا بن الحارث لست بخوار و لا بناکث
2- عن بیعتى حتى یرثنى وارث الیوم شلوى فی الصعید ماکث
زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه [جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 45
1- یعنى من جنادهام. من پسر حارث هستم. من سست و خائف و پیمان شکن نیستم 2- من از بیعت خود دست بر نمىدارم تا شهید شوم و وارثى از من ارث ببرد.
امروز کالبد و جنازه من روى زمین خواهد بود. سپس همچنان جهاد نمود تا شهید شد- رحمت اللَّه علیه. پس از جناده فرزندش عمرو براى مبارزه قیام کرد و رجزى را خواند که مطلع آن این است:
اضق الخناق من ابن هند و ارمه من عامه بفوارس الانصار
1- یعنى غضب و کار را بر پسر هند یعنى یزید سخت و او را در همین سال بوسیله سواران انصار تیر باران کن 2- و بواسطه مهاجرینى که نیزههاى خود را در میان گرد و غبار بوسیله خون کفار خضاب و رنگین نمودند 3- آن نیزهها در عهد حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله خضاب شدند. ولى امروز از خون تبهکاران خضاب خواهند شد. 4- امروز آن نیزهها از خون اراذل که قرآن را براى نصرت اشرار پشت سر انداختند خضاب میشوند 5- در جنگ بدر با شمشیرهاى برنده و نیزههاى مرگ بار براى خونخواهى آمده بودند. 6- بخدا که پروردگار من است من دائما بوسیله شمشیر تیز و مرگ آور ضربت بمردم فاسق میزنم 7- این فداکارى بر من که از قبیله ازد هستم در هر روزى که زد و خورد در کار باشد واجب و لازم است. پس از عمرو- بن جناده عبد الرحمن بن عروه براى جهاد قیام کرد و رجزى خواند که مطلع آن این است:
1- قد علمت حقا بنو غفار و خندف بعد بنى نزار
1- یعنى حقا که قبیله غفار و قبیله خندف و بنى نزار میدانند 2- که من حتما گروه نابکاران را بوسیله هر شمشیر بران و مرگ بارى خواهم زد 3- اى گروه! بوسیله شمشیر تیز و نیزه مرگ آور از فرزندان افراد خوب دفاع کنید! سپس بقدرى جهاد کرد تا شهید شد. رحمت خدا بر او باد!
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - نجفی، محمد جواد، زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه [جلد 45 بحار الأنوار)ص44، 1جلد، اسلامیه - تهران، چاپ: سوم، 1364 ش.